.::. قندونمک .::.

ترانه ها عاشقانه ها خندانه ها گریانه ها

.::. قندونمک .::.

ترانه ها عاشقانه ها خندانه ها گریانه ها

کاریکلماتور

  

 کاریکلماتور

 

 

قناری‌ها نقاشی‌ های آوازند.

کوههای کم طاقت آتش فشان‌اند.  

تاریکی چشم دیدن خودش را هم ندارد.

سوختن و ساختن خورشید را می ‌ستایم .

چراغ چشمک زن بین رفتن و ماندن شک دارد.  

دریا برای صرفه‌جویی در آب، کمتر موج می‌فرستد. 

گل نروییده را با قطره‌های باران نباریده آب می‌دهم.  

ساز شکسته را در دستگاه سکوت کوک می‌کنم.  

فکرهایم تابعیت مغزم را از دست دادند .  

چون لباسش گشاد بود  ، چاق  شد.  

حباب اگر نفس بکشد ، می‌میرد.  

مرداب به جایی نمی‌رود .  

 

 

خورشید که قهر کرد، خسوف شد.

چون آب یخ زیاد می‌خورد، دلسرد شد.  

ساز شکسته را در دستگاه سکوت کوک می‌کنم.

چون بی‌طرف بود، در خیابان‌های یک طرفه حرکت نمی‌کرد.

سیب به درخت چسبیده ، به  قانون نیوتن دهن کجی می ‌کند.

زمین می‌خواست ابراز احساسات کند، یکدفعه آتشفشان سرازیر شد.

روزگار غریبی است. یکی در آبپاش گلاب دارد و یکی در گلاب پاش آب هم ندارد!  

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:30 ب.ظ

سلام مرسى از شعرهاتون واقعا زیبا بودن.

خیلی ممنون
نظرات شما به ما روحیه میدهد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد